#اجتماعی
#اجتماع_
#انتخابات
#نماینده
امروز۲ بهمن ۱۴۰۲ مصادف با ۱۰ رجب الحرام ۱۴۴۵
یادش بخیر وقتی بچه بودیم اول بهمن که می آمد شوری در مدارس پیدا می شد که همش هیجان و صدای آزادی بود انگار ما هم در دوره شاه بودیم که پیروز شده بودیم که آنهمه خوشحالی می کردیم …
مدارس همه دکور عوض می کردند و همه مدرسه را گل کاری و نقش و نگار می بستند دل تو دل نداشتیم تا ۱۲ و ۲۲ شود که قرار بود مدارس جشن بگیرند ،جشن پیروزی …..
۱۲ که می شد در مدرسه ما جنش می گرفتند و ما همه عاشق قسمت تئاتر و سرود بودیم و از همه مهمتر جایزه گرفتن …
واقعا یادش بخیر
ولی امروز دلم گرفته بود دیگه از اون روزا خبری نیست ….این روزا دارند به آن انقلاب سال ۵۷ و آن پیروزی که ما ندیده عاشقش بودیم و حس می کردیم، دارند توهین می کنند دارند لعنت می فرستند. ..
واقعا سزای اون انقلاب این است؟
یعنی نتیجه اون انقلاب که مردم را از دست ظلم نجات داد این است؟؟؟
نه خیر من فکر نمی کنم این جور باشد……
کسانی باعث و بانی این توهین ها هستند که الان دارند آماده می شوند برای کرسی نمایندگی مردم در مجلس ..
آها باید بگم که این روزا خیلی گرم به نظر می آید آخه خیلی ها دارند آماده می شوند بروند به مجلس دارند از همه چیز مایه می زارند…
دیگه شور دهه فجر کمتر دیده می شود نمایندگان الان به جای الله اکبر پیروزی دهه ۵۷ دارند به ندای خود رای جمع می کند که به مجلس روند اونهم چطور….؟؟با سر زدن به منزل این و آن و یا شرکت در مراسمات عزا!!!!
نماینده مجلسی که چند دوره در مجلس بوده و نماینده این شهر بود خبری نداشت اصلا خیلی ها او را نمی شناسند ولی موقع انتخابات خودنمایی می کند ،نماینده ای که فقط به فکر خود و خانواده خود بوده و از اقشار مردم ضعیف بی خبر است ولی این موقع به فکر مردم شده و با دادن ۵۰۰ هزار تومان یا یک کیسه ۱۰ کیلویی برنج دارد رای جمع می کند ……..
اینها هستند که باعث و بانی توهین به بنیان گذار انقلاب و خونهای ریخته شده انقلاب ۵۷ هستند.
کاش بودند کسانی که جرأت انقلاب در برابر این انقلابی نماها را داشته باشد تا من هم همراه آنها می بودم…….
✍بنا به مشکلاتی که داشته ام نتوانسته ام ادامه بدهم تصمیم گرفته ام این متن را ادامه بدم
….روز یازدهم اسفند ماه ساعت 8 صبح اعلام شروع رای گیری بود ما هم بیدار شدیم که برویم ولی اینقدر در حوزه انتخابی ما شلوغ و پر هیجان بود طول کشید تا من رای داده ام شلوغی که میگویم نه از بابت تعداد رای دهنده گان بود بلکه به خاطر خبرهای بود که به گوش می رسید در حوزه انتخابی من حرف از خرید و فروش رای بود عده ای از نمایندگان به جای رسیده بودند که شرافت مردم را می خریدند و مردم هم که گرسنه بوده اند می گفتند یا رای نمی دهیم یا هم اگر بدهیم باید پولش بگیریم این مردم چون میدانستند بعد از انتخابات دیگر چیزی گیرشان نمی آید میخواستند از الان بگیرند و خیلی ها هم گرفتند …
انقدر در این روز از لحاظ روحی اذیت شدم که نمی توانستم کاری کنم و نه هم کاری از دستم بر میومد تا اینکه ساعت 4 بعداظهر بود رفتم مسجد محله و رای خود را داده ام ولی متاسفانه نوشتم رای من فروشی نبود واقعا هم نبود اگر نه به احترام حرف رهبرم بود شاید اصلا وارد حوزه انتخابی نمی شدم و من متاسف شدم که در بین عده ای زندگی می کنم که برای به دست اوردن مال و منصب به هر کاری دست می زنند ……..
شب همان روز همراه خواهر زاده ام که رای اولی بود به شعبه اخذ رأی رفتم حقیقتش برای گرفتن عکس از اون رفتم چون خیلی مشتاق به رای دادن بود.
در همهمه آشناییها و طایفه گریها بهش می گفتند فلانی رای بده یا به فلانی.
در بین راه چیزی بهش نگفتم میخواستم ببینم آیا میتواند از همین اول انتخاب خود را ارائه دهد یا نه فاصله زیاد نبود رسیدیم به شعبه اخذ رأی وقتی میخواست رأی را بنویسد از من پرسید منم گفتم خودت باش
داشتم گوشی را آماده میکردم برای عکس که دیدم دارد با خودش کلنجار می رود یه لحظه خودکار حرکت داد و دیدم نوشته رای من فروشی نبود
یه لحظه جا خوردم و فهمیدم که در شهر من چه گذشت حرفی نزدم اومدم بیرون ازش پرسیدم چرا این را نوشتی گفت یکی از دوستانم بهم گفت ما که میدانیم یکی از اینها میروند و همه دارند رای می خرند بیا تا ۴۰۰ هزار تومان بفروشیم منم طبق اوضاع شهرم این را نوشتم شاید به نظر بعضیها کار درستی نباشد اما به نظر اون کار درست همین بود …….
قضاوت با شما