#عدم حضور پدر و مادر
25 اسفند 1401 توسط انتظار
…….
سلامی به دلتنگی روز پنجشنبه آخر سال 1401
دلتنگی که از اول صبح تا غروب روز جمعه ولت نمیکنه و انگار تمام دنیا روی سرت خروار شده
از چی بگویم ، از نبود کسانی که روزگاری مونس من بودند و الان قبرشان مونس تنهایی من است ،یا نه شاید یادآور خاطراتی باشد که در این روزها با همدیگر داشتیم ، روزی که شوق پدر و مادر برای دیدن نوه هایش مرا به جنب و جوش و آماده کردن وسایل وا می داشت چقد اون روزها خوب بود ، مهر خاصی تیو فضای خانه می پیچید ،………
ولی حالا من مانده ام با خرواری از دلتنگی …
مادر جان سه سال از نبودنت گذشت و من هر سه سال با دلتنگی شروع کردم خدا بخیر کند سال 1402 را
پدر جان سه سال از عدم حضورت گذشت و من با خاطراتت چقد آشفته ام