#عدم حضور پدر و مادر
08 فروردین 1402 توسط انتظار
چه حس عجیبی است در سحر ششم ماه رمضان
یادش بخیر
امروز سحر ششم ماه رمضان من و خواهر زاده ام یاد پدر و مادرم افتادیم از خاطرات سحرگاهی شون گفتیم یادشان بخیر چقدر خوش می گذشت با اونها …
پدرم دو ساعت قبل از سحری خوردن ما را بلند می کرد و ما هم به بهانه های می خوابیدیم که هنوز زوده ..اما مادرم خدایش بیامرزد اول همه کارها را می کرد و آماده می کرد بعد بیدارمان می کرد …چقد دلم برا اون روزها تنگ شده کاش بودی پدر کاش می ماندی مادر …
برایم دعاکنید شما ناظرید بر من …..