انتظار

شادی روح تمام پدر و مادران آسمانی من یقرأ الفاتحه مع صلوات..اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم .
  • خانه 
  • علائم ظهور امام زمان (ارواحناه فدا) 
  • تماس  

#دلنوشته

19 فروردین 1403 توسط انتظار

امروز یکشنبه 19 فروردین سال 1403 هجری شمسی مصادف با 27 رمضان سال 1445 هجری قمری ساعت 1:51 دقیقه بامداد

من و ساجده تا سحر بیداریم مثل شبهای گذشته و گاهی نگاه فیلم می کنیم گاهی هم خاطرات گذشته را مرور می کنیم و اینقدر گرم می شویم که نمیدونیم کی صبح می شود و من گاهی در این ساعتها دلم برای مادرم بدجور تنگ می شود یادم میاد روزهای که با هم روزه بودیم و مادرم سحری آماده می کرد و پدرم هم به مناجات خوانی مشغول می شد …خیلی دلم برای آن روزها تنگ شده روزهای تکرار نشدنی و فراموش نشدنی..

کاش میتوانستم به ساجده بگویم که من آن روزها چقد خوشحال بوده ام البته فکر کنم فهمیده چون دختر خیلی باهوشی است …

هیچوقت روزهای اولی که روزه گرفتم و بر من واجب شده بود را فراموش نمیکنم سحر بود مادرم مثل همیشه غذاای خوشمزه درست می کرد هیچوقت صدای روغنی که روی گاز بود و صدا می کرد را فراموش نمیکنم ..کاش میشد برگشت به زمان سال 1377اون سال بود که روزه بر من واجب شده بود .یادش بخیر

میخوام امشب بگویم مادر عزیزم و پدر مهربانم من اگر روزی دوباره متولد شوم و از من بخواند پدر و مادر انتخاب کنم من باز هم شما را انتخاب می کنم شماهای که در عین بی سوادی ولی با ایمان و مهر و محبتی که به خدا داشته اید من را نیز با خدا آشنا کردین شاید اگر آن روزها شما ها را نمیدیدم  به اون زودی به راه خدا نمی امدم خیلی ها بودند که برعکس من رفتند شماهای که موقع خواب برایم ذکر یا علی ر می گفتی مادر یادت هست هر شب که می خوابیدم و ترس قبل از خواب داشتم  میگفتی این ذکر را بخوان و بخواب (سر نهادم به زمین ، ای زمین نازنین ،هیچکس نیاد بالای سرم ،جز امیرالمومنین) و مناجات  که پدر تو صبحها بعد از اذان صبح می خواندی و من با صدای تو بیدار می شدم 

یا رب به دعای عرش کرسی نه چیز مرا مدد فرستی:علم و عمل و گشاده دستی ،ایمان و عطا و تن درستی،فتح و فرج و خدا پرستی..اینا را می خواندی و من حالا قدر دان آن لحظه هستم ..

خدایا بحق این روزها و ساعتهای آخر ماه رمضان پدر و مادرم را مورد رحمت بی کران خویش قرار بده ..آمین یا رب العالمین

 نظر دهید »

#شعر با قافیه جدید

05 فروردین 1403 توسط انتظار

#❣

در این هیاهوی شلوغی شهر و تکرار روزهای تکراری وآدمایه تکراری وخستگی از تیک تاک ساعت که یادآوره زمان از دست دادن عمرم هست تنها یادآوری که به من قدرت آغاز روز تکراری رو به من میده تا از رختخوابم بیدار شم و روزمو آغاز کنم یادآور زمانی هست که اون زمان را در آغوش گرمت از دست دادم و بیاد میاورم که زمانی را از لابه لای زمان های آینده زمانی را تکرار کنم که بتوانم تمام خستگی هایم را در زمانی که در آغوش گرمت و امنت هستم از یاد ببرم و بیاد بیاورم هر زمان همچون زمانی که تکیه گاهم بوده ای در هر زمان…

 نظر دهید »

#دلنوشته

28 اسفند 1402 توسط انتظار


…….

ماه رمضان امسال بدون تو پدر جان فقط افطار و سحر میشه و میگذردcry

من فقط یادش بخیر را تکرار میکنم در میان مناجات باخداcry
پدر جان چه روزهای که من خوشحال ترین دختر این زمان بودم و با صدای مناجات تو من پرواز میکردم .cry

پدر جان میخواهم بگویم این روزها به خصوص موقع سحر دلم خیلی برایت تنگه میشه خیلی ……crycry.

وتنها آرزویم دیدن یه بار دیگه چهره نورانی تو … حتی تو خواب باشهcry

 نظر دهید »

#دلنوشته

28 اسفند 1402 توسط انتظار

……

مادر جان
کاش در این همهمه روزگار بودی cryچقد نبودنت خون به جگرم میکند
و من ماتِ بغضهایِ توی گلو خفته میشوم ..cry
نبودنت خیلی درد میکند مادرcry
شادی روح تمام اموات خصوص پدر و مادران آسماني من يقرا الفاتحه مع الصلوات اللهم صل على محمد و آل محمدو عجل فرجهم 

 نظر دهید »

#اجتماعی

02 بهمن 1402 توسط انتظار

#اجتماع_

#انتخابات

#نماینده

امروز۲ بهمن ۱۴۰۲ مصادف با ۱۰ رجب الحرام ۱۴۴۵

یادش بخیر وقتی بچه بودیم اول بهمن که می آمد شوری در مدارس پیدا می شد که همش هیجان و صدای آزادی بود انگار ما هم در دوره شاه بودیم که پیروز شده بودیم که آنهمه خوشحالی می کردیم …

مدارس همه دکور عوض می کردند و همه مدرسه را گل کاری و نقش و نگار می بستند دل تو دل نداشتیم تا ۱۲ و ۲۲ شود که قرار بود مدارس جشن بگیرند ،جشن پیروزی …..

۱۲ که می شد در مدرسه ما جنش می گرفتند و ما همه عاشق قسمت تئاتر و سرود بودیم و از همه مهمتر جایزه گرفتن …

واقعا یادش بخیر 

ولی امروز دلم گرفته بود دیگه از اون روزا خبری نیست ….این روزا دارند به آن انقلاب سال ۵۷ و آن پیروزی که ما ندیده عاشقش بودیم و حس می کردیم، دارند توهین می کنند دارند لعنت می فرستند. ..

واقعا سزای اون انقلاب این است؟

یعنی نتیجه اون انقلاب که مردم را از دست ظلم نجات داد این است؟؟؟

نه خیر من فکر نمی کنم این جور باشد……

کسانی باعث و بانی این توهین ها هستند که الان دارند آماده می شوند برای کرسی نمایندگی مردم در مجلس ..

آها باید بگم که این روزا خیلی گرم به نظر می آید آخه خیلی ها دارند آماده می شوند بروند به مجلس دارند از همه چیز مایه می زارند…

دیگه شور دهه فجر کمتر دیده می شود نمایندگان الان به جای الله اکبر پیروزی دهه ۵۷ دارند به ندای خود رای جمع می کند که به مجلس روند اونهم چطور….؟؟با سر زدن به منزل این و آن و یا شرکت در مراسمات عزا!!!!

نماینده مجلسی که چند دوره در مجلس بوده و نماینده این شهر بود خبری نداشت اصلا خیلی ها او را نمی شناسند ولی موقع انتخابات خودنمایی می کند ،نماینده ای که فقط به فکر خود و خانواده خود بوده و از اقشار مردم ضعیف بی خبر است ولی این موقع به فکر مردم شده و با دادن ۵۰۰ هزار تومان یا یک کیسه ۱۰ کیلویی برنج دارد رای جمع می کند ……..

اینها هستند که باعث و بانی توهین به بنیان گذار انقلاب و خونهای ریخته شده انقلاب ۵۷ هستند.

کاش بودند کسانی که جرأت انقلاب در برابر این انقلابی نماها را داشته باشد تا من هم همراه آنها می بودم…….

✍بنا به مشکلاتی که داشته ام نتوانسته ام ادامه بدهم  تصمیم گرفته ام این متن را ادامه بدم

….روز یازدهم اسفند ماه ساعت 8 صبح اعلام شروع رای گیری بود ما هم بیدار شدیم که برویم ولی اینقدر در حوزه انتخابی ما شلوغ و پر هیجان بود طول کشید تا من رای داده ام شلوغی که میگویم نه از بابت تعداد رای دهنده گان بود بلکه به خاطر خبرهای بود که به گوش می رسید در حوزه انتخابی من حرف از خرید و فروش رای بود عده ای از نمایندگان به جای رسیده بودند که شرافت مردم را می خریدند و مردم هم که گرسنه بوده اند می گفتند یا رای نمی دهیم یا هم اگر بدهیم باید پولش بگیریم این مردم چون میدانستند بعد از انتخابات دیگر چیزی گیرشان نمی آید میخواستند از الان بگیرند و خیلی ها هم گرفتند …

انقدر در این روز از لحاظ روحی اذیت شدم که نمی توانستم کاری کنم و نه هم کاری از دستم بر میومد تا اینکه ساعت 4 بعداظهر بود رفتم مسجد محله و رای خود را داده ام ولی متاسفانه نوشتم رای من فروشی نبود واقعا هم نبود اگر نه به احترام حرف رهبرم بود شاید اصلا وارد حوزه انتخابی نمی شدم و من متاسف شدم که در بین عده ای زندگی می کنم که برای به دست اوردن مال و منصب به هر کاری دست می زنند ……..

شب همان روز همراه خواهر زاده ام که رای اولی بود به شعبه اخذ رأی رفتم  حقیقتش برای گرفتن عکس از اون رفتم چون خیلی مشتاق به رای دادن بود.

در همهمه آشناییها و طایفه گریها بهش می گفتند فلانی رای بده یا به فلانی.

در بین راه چیزی بهش نگفتم میخواستم ببینم آیا میتواند از همین اول انتخاب خود را ارائه دهد یا نه فاصله زیاد نبود رسیدیم به شعبه اخذ رأی وقتی میخواست رأی را بنویسد از من پرسید منم گفتم خودت باش
داشتم گوشی را آماده میکردم برای عکس که دیدم دارد با خودش کلنجار می رود یه لحظه خودکار حرکت داد و دیدم نوشته رای من فروشی نبود

یه لحظه جا خوردم و فهمیدم که در شهر من چه گذشت حرفی نزدم اومدم بیرون ازش پرسیدم چرا این را نوشتی گفت یکی از دوستانم بهم گفت ما که میدانیم یکی از اینها میروند و همه دارند رای می خرند بیا تا ۴۰۰ هزار تومان بفروشیم منم طبق اوضاع شهرم این را نوشتم شاید به نظر بعضیها کار درستی نباشد اما به نظر اون کار درست همین بود …….
 

قضاوت با شما

 نظر دهید »

#دلنوشته

29 دی 1402 توسط انتظار

جمعه ۲۹دی ماه ۱۴۰۲مصادف با ۷ رجب الحرام ۱۴۴۵قمری 

لیله الرغائب ،شب آرزوها،شب رغبت ها،شب خواستنهای بی انتها ،شب فکر و خیال ،شب امید رسیدن

امشب عجب شبی هست و من سرشار از امید گشته ام تا رسیدن به تو 

کاش این هجران پایان یابد هجران از ظلمات و تاریکی های که مانع وصال من و تو شده ..وصالی که از اول بود ولی ظلماتی فاصله انداخت مابین اون همه خوشی و آرامش ،چقد دلم برای آرامش های روزهای که فقط تو را می‌خواندم تنگ شده ….

دلم را خوش میکنم به ماه رجب و شعبان و رمضان چقد این ماه‌ها آرامش بخشند و کاش همه ماها این جور آرامش می‌دادند…..

در این شب خیلی چیزهای را نیاز دارم که واقعا ندارمشان..کاش می‌توانستم حضور پدر و مادرم را آرزو کنم ولی باید چیزهای محال را آرزو کرد….

آرزو دارم هر چه زودتر آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)نزدیک شود تا ظلم و ستم از جامعه جهانی برافکند شود 

…الهی آمین

خیلی دوست دارم طوری به خودم از لحاظ مالی متکی شوم که نیاز به التماس به انسان ها نداشته باشم …

دوس دارم محلی امن و آرام داشته باشم تا از این دربه دری و خونه این و آن رفتن رهایی پیدا کنم …

دوس دارم به مرحله نهایی توبه و استغفار برسم که همه چیز را وقف تو نمایم خدا….

خدایا بحق فرشتگان درگاهت صدایم را بشنو و این آرزوهای کوچکم را برآورده ساز که تو دانا و شنوایی…..

 

 نظر دهید »

#شعر با قافیه جدید

15 دی 1402 توسط انتظار

 $# از لذت تا عزّت &
از داشته هات لذت ببر تا به عزّت برسی !
عزّت دست خداست که باید خدا بخواد دستتو بگیرد و به تو دست دهد تا
عزّت رو به تو ببخشد!
شكر لذتِ نعمت نعمتت افزون کند
خدا عزّتت بده…&
«ناخدایه کشتیه طوفانیه روزگارم»
(نامرئیه سرنوشتم پیدات میکنم)
#لذت #عزّت #خدا #نعمت# #شکر #ناخدا #کشتی #روزگار #نامرئی
#سرنوشت


 نظر دهید »

#روز مادر

13 دی 1402 توسط انتظار

…..cry

#روز مادر

چه بگویم ، از کی بگویم ،از کسی که چهارساله ،چهارباره که همه دارند از روزش حرف میزنند ولی من نمیتونم جیزی بگویم ،حتی نمیتونم بهش بگم امروز برا اولین بار بعد از این چهارسال دوری نرفتم زیارتش ،دلش نداشتم ،چقد سخته ،

آنقدر سخته اونهم برای من که این روز همیشه بهترین روز زندگیم بوده روزی که خودم و پدرم رقابت داشتیم بر سر خرید کادو برای مادرم همیشه من بهترین چیز می گرفتم ولی مادرم به کادوی پدرم توجه می کرد و ما با شوخی با هم مجادله می کردیم …

.چقد دلم برای اون روزها تنگ شده آنقدر تنگ شده که دوست دارم داد بزنم آهای گوشی دارها یواش ..یواش منم روزی شوق شما را داشتم ..

دوست دارم داد بزنم بگم آها فلانی .فلانی تو دوست و رفیق من تو را خدا هوای مادرانتون  را داشته باشید که یه روز مثل الان من نشید …..

خیلی سخته اونقدر که نتونی به زبان بیاوری …اونقدری که طوری وانمود کنی که دیگران نفهمند تو ناراحتی …

ولی من اینجا ناله میکنم به نوشتن به قلم داد می زنم که من مادر ندارم ،منم یه روز مثل امروز نهایت خوشحالی را دارشتم ولی امروز احساس میکنم فقیرترین آدم روی زمینم ….

البته من حسودی نمیکنم به اینکه بقیه خوشحالند استغفرالله اتفاقا برا سلامتی همه مادران در قید حیات دعا میکنم .

ولی چه بگویم که دل تنگ می شود و خاطرات زنده و نبود آنها حسرت می شود بر دل صاحب مرده من…

مادر جان ،قسم به نفسهای آخری که کشیدی دلم برایت آنچنان تنگ  است که اگر روزی ازم بخواهند تنها آرزویت میگویم بوسیدن پیشانی مادرم و آغوش او ..

مادر قشنگم دوستت دارم منو ببخش اگر بعد از تو دختر خوبی نبودم بعد از تو که می گویم چون غم تو کاری با من کرد که دیگر نمی توانم با کسی ارتباطی داشته باشم …

دوستت دارم مادر آسمانی ام امیدوارم با اهلبیت پیامبر(ص) خصوص بی بی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) محشور شوی و سر سفره شفاعتشان بهره ببری ….

شادی روح  تمام مادران آسمانی خصوص مادر عزیز و مهربانم من یقرا الفاتحه مع الصلوات.اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

سلامتی تمام مادران در قید حیات صلوات

 نظر دهید »

#متن ادبی کوتاه

07 دی 1402 توسط انتظار

✍با وجود تمام دلواپسی های زندگی تنها نور امیدی که در این مدت دارم فقط وجود توست …خیلی دوستت دارم❣

✍به رسم دیرین روزگار شب یلدا را گرامی میداریم و آن را به کسانی که دوستشان داریم و مهرشان پابرجاست تبریک می گوییم و می گویم امشب یک دقیقه بیشتر دوستت دارم عشقم❣

✍همیشه میگویند هیچ کس جای نبودن کسی را پر نمی کند ولی من به این نتیجه رسیدم درسته که جای کسی با دیگری پر نمیشه ولی میشه گاهی وقتا روی بودن اون حساب كرد.

لذا من خواهرانی دارم که چهار ساله نگذاشتن نبودن مادرم را حس کنم و مثل یه مادر نگرانم بودند …

از ته قلب آرزوی سلامتی براتون دارم خواهران مادرنما آبجی زری و آبجی حمیده عزیزم روزتان مبارک -

 نظر دهید »

#دلنوشته

07 دی 1402 توسط انتظار

…..

به وقت دلتنگی پنجشنبه

هفته قبل به زیارتتان نیامدم چون نبودم امروز دلم بدجور هوایتان را کرده بود .

چقدر دلم گرفته از کوچه پس کوچه های دلم با اینکه هوا بارانی بود از راه کوه سرازیر شدم تا بتوانم زیارتتان کنم و دلم را از آن همه دلتنگی رها سازم ،

مادر جان و پدر عزیزم چقدر نبودتان سخت شد هر چی زمان می گذرد دلم بیشتر دلتنگتان می شود چقد خودم را لابه لای گرفتاری ها و مشکلات قائم میکنم تا شاید…..شاید بتوانم از غم دوریتان فاصله گیرم ،مگر می شود ؟مگر می شود فراموشتان کنم ؟مگر می شود دلم را لابه لای گرفتاریها گول بزنم وقتی محل آرامشش یاد شماهاست …دلم قانع نمی شود که باور کند شما نیستید این را بعد از ۴ سال میفهمم کافیه غم دنیا آوار شود رو دلم همین زیارت قبورتان می شود مسکن دردهایم وگرنه تا الان زنده نبودم …سخته دوریتان فدایتان گردم ….

کاش جوری میشد تا دوباره به هم برسیم سیر همدیگر را در آغوش بگیریم ….

چقد دلم برا هم صحبتی با شما تنگ شده…..

دیگه گوشه نشین شدم کمتر تو جمع ها حرف میزنم ….

امیدوارم روحتان در آرامش الهی باشد

پنجشنبه تان بخیر

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

انتظار

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • قیامت
  • قیامت
  • انتظار

اوقات شرعی

امروز: دوشنبه 29 اردیبهشت 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی:
آرزو نمی کنم که بیایی .آرزو می کنم وقتی آمدی چشمانم شرمسار نگاهت نشود ...چون همه می دانند که می آیی
شادی روح تمام پدر و مادران آسمانی من یقرأ الفاتحه مع صلوات..اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم .
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس