دلنوشته
چه حس عجیبی است در رمضان 1401 !!
رمضان امسال با بقیه ماههای رمضان دیگر فرق می کند انگار همه خسته اند !!خسته از چی ؟؟
خسته از یک کاری که هنوز به سرانجام نرسید !؟
چطور بگویم یا شاید هم خسته از انتظار کسی که در این ماه رمضان میتوانست با اونها هم سفره شود……
چندین سال است که ما در شب های قدر در دعای جوشن کبیر در دعای افتتاح از دولتی حرف می زنیم که می تواند خیلی از این خسته گی هایمان را از بین ببرد ولی چندین سال است که انتظار آمدن اون یک نفر ما را از خیلی چیزها بی حوصله و خسته کرده کاش این رمضان و این شبهای قدر شما …آغا جان شما مهمان ما باشی تا شاید اندوه این جامعه اسف بار و شیوع بیماریهای جان فرسا از بین برود و امید رفته دلهای عاشق به سوی آنها برگردد…..امروز اولین روز ماه مبارک رمضان هست و من با امید بخشیدگی لباس مهمانی می پوشم و به مهمانی بهترین میزبان هستی روانه می شود امیدوارم که خالق مرا بپذیرد و بخشیده شود ….
اللهم عجل لولیک الفرج الهی آمین
امروز چهارشنبه مصادف با 1401/1/31 فروردین و 18 رمضان سال 1443/9/18
امروز دلم خیلی گرفته گویی الهام شده که شبهای قدر نزدیکه و من غرق در مسائلی شدم که از همه چیز جا مانده ام امروز حالم گرفته چون آماده نیستم کاش دلم پاک بود ، کاش می توانستم خودم را برا شبهای قدر آماده کنم و به فکر این شبها بودم ….چقدر دلشکسته ام چقدر تنهایم و از همه چیر خسته …کاش خدا کاری کند برای دلم برای طوفانی که در دلم ناآرام است ….آیا در این شبها من بخشیده می شوم؟ آیا فرصت دیگری گیرم می اید تا بتوانم حلیمه قبل بشوم یا نه ؟؟؟ یا نه بر می گردم به همان روزها …همان روزهایی که در تاریکی ظلمات دست و پنجه می زدم و کسی نبود جز ندای خدایی که از قبل می شناختم …
کاش در اين رمضان لايق ديدار شوم
سحري با نظر لطف تو بيدار شوم
کاش منت بگذاري به سرم مهدي جان
تا که همسفره تو لحظه افطار شوم
آمد رمضان هست دعا را اثری
دارد دل من شور و نوای دگری
ما بنده عاصی و گنهكار توییم
ای داور بخشنده بما كن نظری
رمضــان چــشمــه عـطــای خـــدا
ماه عفو و گذشت و غفــران است
رمــضــان رهــنـــمــا و راه گــشــا
بهــر گــم گـشتگان حـیــران است
رمضان ماه مناجات و دعا
رمضان پر بود از شور و صفا
ماه خالص شدن از کبر و ریا
رمضان ماه رسیدن به خدا
رمضان شهر عشق و عرفان است
رمضان بحر فیض و احسان است
رمــضــــان، مــاه عــتــرت و قــرآن
گــــاه تــــجدید عهد و پیمان است
چه شود ای گل نرگس، با تو دیدار کنم
جان و اهل و هستی ام، بر تو گرفتار کنم
روزه ی هجر تو از پای بینداخت مرا
کی شود با رطب وصل تو افطار کنم
شاعر:علی احمد نکوئی