#نبودن مادر
سلام ،سلامی به هوای خوش و سرد زمستان
مادرجان
بازهم زمستان شد سومین زمستان ندیدنت ،هوای سرد زمستانی با هوای سرد دلم یکی شد ،کاش تو بودی گرمای وجودم ،چقد دلم برا نفسهای گرمت تنگ شده …
چقد حرفهای نزده دارم ،مادر یادت هست زمستانها که میشد همیشه تو خونه گلی برایمان آتیش روشن میکردی و غذاهای محلی درست میکردی دیشب دلم هوس گرده(نوعی نان محلی است با ضخامتی بزرگ که زیر خاکستر میزارن بعد با روغن و کره سرو می کنیم) کرده ،مادر چقد خوش بودیم اون روزا
خبر نداری مادر .بعد از تو دنیا برایم تاریک شد انگار فقط تو هوایم را داشتی ،انگار فقط تو حالم را میفهمیدی وقتی مریض میشدم تو هوایم راداشتی الان همه سرشان تو کارهای خودشانند
مادر جان دختر باید مادر داشته باشه تا فهمیده شه همکارم مادر دارد تا از سر کار بره اون بچه شو نگه میدارد حتی براش خرید هم می کند هر مشکلی داره به او می گوید ،مادر ولی من از روزی که رفتی بار مشکلات رو دوشم سنگینی می کند تا حالا یکی منو نفهمید .دارم زندگی را به دوش میکشم.
این روزها مادر خبر از روز مادر هستش و من فقط در این زمستان سرد آه سرد میکشم ..مادر یادت هست با بابا همیشه حرفمون میشد رو کادو خریدن برای روز مادر چقد دلم هوای آن روزها را کرده
کاش بودی .کاش بودی تا دلم را در این تاریکی روزگار راهنمایی می کردی ،راستی مادر میگن دل به دل راه داره یعنی وقتی من دلم تنگ میشه تو هم دلتنگ میشی یا این فقط مال دنیاست………..